در سیزدهمین نشست از «مطالعات هنر اسلامی» در پژوهشکده هنر:
رویکردهای تاریخنگاری هنر اسلامی، با محوریت «فرشپژوهی» بررسی شد
پژوهشکده هنر، سیزدهمین نشست از سلسله نشستهای «مطالعات هنر اسلامی» را به: «رویکردهای تاریخنگاری در هنر اسلامی: فرش پژوهی» اختصاص داد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر- وابسته به فرهنگستان هنر- در این نشست که عصر روز دوشنبه ۲۴ اردیبهشتماه به همت «کمیته هنر ایران در دوره اسلامی» این مجموعه با حضور علاقهمندان برگزار شد، «دکتر داود شادلو» مدرس، پژوهشگر و صاحبنظر حوزه فرش و سردبیر نشریه فرش دستباف ایران: (طره)، به طرح دیدگاههای خود با محوریت تاریخِ تاریخ فرش و منابع فرشپژوهی و سیر تحول آن در طول بیش از یک قرن پرداخت که محورهای سخنرانی وی را از نظر خواهید گذراند.

سخنران سیزدهمین نشست مطالعات هنر اسلامی سخن خود را با بیان دشواریهای پژوهش در هنرهای اسلامی و هنرهای بومی آغاز کرد و عمدهترین دلیل آن را فقدان سنت بایگانی و تاریخ و گزارشنویسی- بهویژه درباره آثار هنری- از گذشته عنوان کرد که باعث شده تا در دوره کنونی با خلا اطلاعاتی بزرگ در این حوزهها روبهرو باشیم. به گفته او در زمینه فرش نیز با همین کاستیها روبهروییم. بهواقع بررسی و پژوهش در این حوزه مانند سیر و سلوک در رمانی پلیسی است که در آن یک کارآگاه باید به دنبال کمترین سرنخها باشد و بر اساس این کوچکترین سرنخها به نتایج بزرگ برسد!
وی با مقایسه تاریخنگاری فرش در فرانسه و ایران گفت در آنجا ریزترین اطلاعات و دادهها دربارههای کارگاههای فرشبافی «ساوونری» و «آبوسون» ثبت شده و منابع آن در دست است که برای محقق، کار را بسیار آسان میکند؛ اما برای نمونه در ایران ما درباره کارگاههای فرشبافی «ارجمندی» یا «کاربخش» که در کرمان مشغول بودهاند، درباره شیوه مدیریت کارگاه، تعداد بافندگان، شیوه تولید و... اطلاعات بسیار ناچیزی داریم و این درباره تاریخ معاصر و کارگاههایی است که چند دهه پیش فعالیت داشتند و اگر بخواهیم به عقب برگردیم و به دوره قاجار یا صفوی رجوع کنیم وضعیت بهمراتب دشوارتر و پیچیدهتر میشود.
وی ادامه داد: نخستین پژوهشها درباره فرشهای شرقی را مستشرقین انجام دادهاند و با بررسی کار آنان است که میتوانیم درک نسبتاً کاملتری از تاریخ فرش در مشرق زمین داشته باشیم.
شادلو در آغاز ورود به بحث خود خاطرنشان کرد: دوست داشتم سخنم را با ذکر ۲ جمله کلیدی آغاز کنم:
نخست، جملهای از آرتور پوپ است که: «مسائل تاریخ فرش هنوز بیشهای مملو از خار است که بدون همکاری صادقانه میان پژوهشگران و پافشاری بر استانداردهای دقیقِ روش پژوهش شاید بهسادگی برچیده نشوند» و دیگر جملهای از دکتر علی حصوری: «بی شناخت درست تاریخی فهم آنچه داریم دشوار میشود. این به آن معنی است که نگاه غیرتاریخی به فرهنگ برای فهم عمیق آن غیرممکن است».
عضو سابق هیئتمدیره انجمن علمی فرش ایران افزود: وقتی درباره تاریخ فرشپژوهی سخن میگوییم باید عواملی را پیش چشم داشته باشیم که موجب گسترش توجه مستشرقین به فرشهای شرقی در اواخر سده ۱۹ میلادی شده است که این عوامل عبارتاند از: گسترش شرقشناسی در اروپا در این بازه زمانی، رفاه نسبی پس از انقلاب صنعتی و شکلگیری طبقه متوسط در اروپا، تغییر رفتار اقتصادی ایران، ورود و گسترش فعالیت شرکتهای چندملیتی، برگزاری نمایشگاههای هنر شرقی در اروپا و به تبع آن صادرات بیشتر فرشهای صفوی و شکلگیری موزهداری با مفهوم نو. در این دوره شرق در نگاه غربیان سرزمین هزارویکشبی بود که آنان میکوشیدند با پژوهش در فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد و... رازهای آن را کشف کنند؛ یکی از این رازها هم «فرش» بود.
شادلو در ادامه گفتار خود دستهبندیای از خاورشناسانی ارائه داد که به پژوهش دربارهی فرشهای شرقی پرداختهاند: دسته نخست بازرگانان و سوداگران و دسته دوم مجموعهداران و گردآورندگان آثار تاریخی.
وی با بیان ضرورت دورهبندی تاریخی آثار و اسناد و مکتوبات این دو دسته یادآور شد: اگر بخواهم به مطلع سخن خود و بیان دشواریهای مسیر پژوهش در تاریخ فرش ایران بازگردم، به لحاظ منابعی که سرنخهای اصلی را به ما میدهند با سه دسته از منابع روبهرو هستیم: ۱. منابع اطلاع تاریخی شامل هر گونه اثر یا شی تاریخی مانند فرش که اطلاعی درباره دوره تاریخی خاص به محقق بدهد. این دسته آثار با ذهنیت تاریخی ساخته نشدهاند؛ اما بر اساس آنها میتوان دادههای تاریخی را دریافت کرد. ۲. منابع تاریخی شامل سفرنامهها، منشآت و... که باز هم بهقصد تاریخنگاری نوشتهنشدهاند. ۳. منابع تاریخنگاری که تفاوتش با دو منبع و سرچشمه پیشین آن است که به طور مشخص با ذهنیت تاریخی نوشتهشده و آثار تاریخی محسوب میشوند مانند جامعالتواریخ، حبیبالسیر، تاریخ الفی و... سرنخهای ما در فرشپژوهی عموماً در رده منابع تاریخی و منابع اطلاع تاریخی میگنجند.
این مؤلف و مدرس تاریخ فرش در بخش دیگر سخن خود به سابقه نخستین پژوهشهای انجامگرفته درباره فرشهای شرقی در اروپا پرداخت و از قدیمیترین آنها آغاز کرد و به تحلیل سیری از این آراء و پژوهشها رسید: نخستین پژوهشها به نیمه سده ۱۹ میلادی برمیگردد که گاتفرید سمپر کتابی مینویسد به نام «چهارعنصر معماری» و مبنای تحلیل او هنجارهای انسانشناسی است. او اثر هنری را متشکل از سه عنصر: عملکرد، مصالح و فن میشمارد. او همچنین عموم هنرهای رایج اروپا در دوران خود را وامدار سنتهای هنری شرق میداند. وی در ادامه از ژولیس لسینگ، بهعنوان یکی از مهمترین و اثرگذارترین چهرهها در این عرصه یاد کرد و کتاب او را که در سال ۱۸۷۷ انتشار یافت، نخستین اثری دانست که درباره فرشهای شرقی نوشته شده است. اثری که با دقت فراوان نقشههای فرشهای بازتاب داده شده در نقاشیهای غربی را استخراج کرده و به تطبیق این فرشها با نمونههای فیزیکی موجود میپردازد. بااینهمه لسینگ قائل به هنر بودن فرش و هنرهای کاربردی نیست و به سنت هگلی تمایزی بین هنرهای اصلی و فرعی میگذارد و هنرهای «مینور» را کمارزش میداند زیرا که به باور او جریان حقیقی هنر را نمایندگی نمیکنند.

سردبیر مجله طره سپس به آلوئیس ریگل و دستاوردهای او در فرشپژوهی پرداخت که فرشها را همطراز آثار هنری اصیل و فاخر قرار میدهد. همو اثر هنری را بهمثابه یک سند و منبع اطلاع تاریخی میبیند. او فرشهای صفوی را که در نمایشگاه ۱۸۹۱ وین به نمایش گذاشته شده بود بهدقت، تجزیهوتحلیل فنی میکند و ویژگیهای تکنیکال هر یک را از قبیل چلهکشی، نوع گره، جنس تار و پود و پرز بررسی میکند. ریگل برخلاف لسینگ، به جای تطبیق طرح و نقش فرشهای شرقی با نقاشیهای غربی، آنها را در بستر فرهنگی هنر ایرانی بررسی کرده و با هنرهای ایرانی تطبیق میدهد.
سخنران نشست در ادامه به بیان دیگر دستاوردهای ریگل پرداخت ازجمله: ارائه نخستین دستهبندی از طرح و نقش فرشهای ایرانی، نخستین نقد زیباشناسانه بر فرشهای ایرانی، تجزیهوتحلیل فنی و واکاوی عتیقهشناسانه فرشها و... اما مهمتر از همه، رویکرد او به تاریخ هنر بود که سبب جداییاش از روش و رویکرد لسینگ شد. روش و رویکرد لسینگ در بررسی فرشهای شرقی به شکلگیری «مکتب برلین» انجامید و رویکرد ریگل «مکتب وین» را شکل داد. تشریح وجوه اشتراک و اختلاف این دو مکتب و بررسی اجمالی آرا و نظرات ویلهلم فونبده، واپسین بخش گفتار این مدرس و صاحبنظر فرشپژوهی بود و پسازآن به پرسشهای حاضران در خصوص مباحث ایرادشده، پاسخ گفت.
یادآور میشود پژوهشکده هنر، سلسله نشستهای تخصصی- پژوهشی «مطالعات هنر اسلامی» را با دعوت از صاحبنظران در حوزههای مختلف در سال جاری همچنان ادامه خواهد داد.