پرتوی دیگر از شعاع حکمت هند کهن در «پژوهشکده هنر»؛
«هنر تفکر در اوپانیشاد و تریمورتی»: از «اندیشه» و «آیین» تا «تصویر»
پژوهشکده هنر، سومین نشست از سلسله نشستهای «هنر و آموزههای شرقی» را به «هنر تفکر در اوپانیشاد و تریمورتی» اختصاص داد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر- وابسته به فرهنگستان هنر- این نشست که توسط گروه هنر شرق پژوهشکده، ساعت ۱۶عصر روز سه شنبه ۲۷آذر با حضور علاقمندان برگزار شد در ادامه نشستهای «هنر و آموزه های شرقی»، ترسیمی از سیر تجلی دو میراث و نماد بزرگ اندیشه و حکمت هند کهن را در این سنت فکری از «تفکر» تا «تصویر» به روایت خانم «دکتر فرزانه اعظم لطفی» یکی از پژوهشگران و صاحبنظران زبان، ادب و فرهنگ زبانهای هندی- اردو و سانسکریت ارائه نمود.

گزارشی از مباحث ایراد شده در این نشست را از نظر می گذرانید:
در ابتدای نشست، این دانش آموخته دکترای زبان و ادبیات و فرهنگ اردو -هند ی از دانشگاه جواهر لال نهرو و استادیار دانشگاه تهران که صاحب مقالات متعدد در حوزه زبان، فرهنگ و ادب مطالعات هند بوده و مطالعات مقایسه ای و تطبیقی بسیاری در خصوص تاثیر و تاثرات متقابل فرهنگی ایران و هند را در سالهای اخیر به انجام رسانده، با بیان اینکه: قصد ما از این گفتار، بررسی هنر تفکر یا تفکر هنر در اوپانیشاد با نگاهی به پیکره های تریمورتی است به تبیین ساده ای از مفهوم «اوپانیشاد» در این سنت و منظومه فکری- فرهنگی پرداخت:
اوپانیشاد در یک نگاه ساده اینچنین است: اینکه من بالاتر نشسته ام، اگر بیایم پایین و کنار شما بنشینم این می شود «اوپانیشاد» یعنی کسی که بهتر می داند و بیشتر، این را با «فضیلت تواضع» با دیگران تقسیم می کند و در تعالی آنان سهیم می شود. اوپا بمعنی نزدیک است و نی یعنی پایین و سدا بمعنی نشستن. بنابراین: اوپانیشاد یعنی: «نزدیکنشستن کنار استاد» وچون این نزدیک نشستن و کنار نشستن از ابتدایش با حیثیت تواضع و فروتنی مقرون است و بنای تفکر، تامل و تعقل نیز براین است که چیزی را از پیش، نمی داند و می خواهد یاد بگیرد، از آن روی اوپانیشاد تبدیل به یک بنیان و بستر اصلی در تکوین این حکمت و سنت فکری کهن شده است.
این مدرس و پژوهشگر در ابتدای سخن با خوانش شعر یکی از شاعران برهمن وهندو به نام میرزا منوهر توسنی در قرن ۱۵میلادی با این مضمون که: یگانه بودن و یکتا شدن ز چشم بیاموز که هردوچشم، جدا جدا نمی نگرد، به تحلیل نسبت این معنا با منظومه فکری اوپانیشاد پرداخت و اظهار داشت:
سخن امروز من بخشی درباره هنر تفکر است و بخشی هم درباره خود اوپانیشاد و پیکره های تریمورتی.
وی آنگاه به طرح پرسش اصلی در نقطه عزیمت به بحث خود پرداخت:
اوپانیشاد اساسا جریانش چیست و ابتدایش چیست و خاستگاهش و رابطه اش با هنر و با تفکر چگونه است و آن مجسمه های تریمورتی حامل کدام اندیشه و معناست؟
وی ادامه داد: خود اوپانیشاد، بخش آخر ودانتا است که به آن «شعر حقیقت و راستی» می گویند و متونی است منظوم و ترانه وار یعنی شعرهایی که بر بنیان حقیقت شکل گرفته و سروده شده است. شاگردانی که با نشستن به حالت تواضع و به نزدیک وکنار استاد به معرفت و دانایی در پرتو فیض الوهی دست یافته اند.
وی سپس به توضیح پاره ای از مفاهیم این سنت فکری پرداخت از جمله «پراودیا»: یعنی علم اعلی اینکه هر شخصی قدرت تشخیص و تفکیک مسائل مادی و معنوی پیرامون خود را داشته باشد و به عبارتی قوه درک و تمیز علوم تجربی ومادی (علم سفلی) و علوم باطنی (علم اعلی)
آنها در «آرانیکا» یعنی جنگلها می نشستند به حالت تواضع کامل.
اوپانیشاد را به علوم سری و باطنی و وجدانی هم تعبیر می کردند. استاد به حقایق و مدارجی از ادراک شهودی و روحی می رسید که دیگران به آن نمی رسیدند.
سخنران نشست آنگاه دو ساحت آگاهی و معرفت را تبیین کرد:
«گیان»: مغز، عقل، و ساحت عام آگاهی و ادراک که همگان دارند.
«وگیان»: ساحت برین و برتر آگاهی و دانستگی، عقل متعالی شده و به فرزانگی رسیده است.
وی در اینجا اوپانیشاد را در پیوند با این ساحت از معرفت و آگاهی تحلیل نمود:
اوپانیشاد، تجربه هایی است که از طریق فیض ایزدی به استاد، الهام می شود. ماهیت علم حضوری، اشراق است و هدف اصلی در اوپانیشاد، انتقال معانی بصورت سینه به سینه است.
این محقق و مدرس زبان و فرهنگ مطالعات
هند باستان افزود: مجموعا ۱۰۸اوپانیشاد از دورانهای کهن به ما رسیده که در دوره «داراشکوه» پسر «شاهجهان» ۵۰اوپانیشاد هم ترجمه شده و اوست که پاندیت ها و برهمنان را کنار هم می نشاند و از تفکرها و مشربهای مختلف ترجمه می کرد.
وی در ادامه به آرای متفکران و مستشرقان غربی درباره اوپانیشاد اشاره کرد:
«ماکس مولر» اوپانیشاد را تعلیمات شفاهی می داند که از استادان به شاگردان می رسیده.

«هرمان الدنبرگ» اوپانیشاد را از اوپسنا بمعنی عبادت و پرستش می داند که طغیانی است بر تفکرات پوسیده ومتحجرانه برهمنانی که تنها عباراتی گنگ وگیج کننده و عاری از مفهوم را انتقال و ارائه می دادند. نوشته هایی خشک، دگم، ارتجاعی.
و بنابراین اوپانیشاد، انقلابی فکری بود در برابر افراطهای روحانیون مقدس در زبان برهمنان و برعلیه ادعیه و اوراد گیج کننده و نامفهوم.
دکتر اعظم لطفی در ادامه بحث به وجهی دیگر از خصلت و ماهیت اوپانیشاد اشاره و خاطرنشان نمود:
عده ای اوپانیشاد را از سدا بمعنی شکستن می دانند: شکستن سد دگم ها و جهالت ها. شکستن موانع و سدهای معرفت، دانایی و فرزانگی.
وی سپس نظام طبقاتی- کاستی هندوستان و مراتب زیست و سلوک هر طبقه را تشریح کرد:
برهمنان- کشتریه –واشایا و شودراها
به طور کلی هر هندو ی برهمن4 دوره از مراحل زندگی را در طول عمر خود تجربه خواهد کرد ۱- مرحله اول: درس خواندن و طی مدارج علمی ومقدمات علوم وداها
۲- مرحله دوم یک برهمن، امور مربوط به تدبیر منزل و خانه داری است.
۳- وانهادن همه امور مربوط به دنیا و رفتن به سمت ریاضت و مراقبه، آیین قربانی کردن که اوپانیشاد، قربانی تواضع را جایگزین قربانی موجود زنده کرد و قربانی نفس، ذهن و کشتن و ذبح منیت و هوا ی نفس را مطرح نمود.
۴- و آخرین مرحله، ترک دنیا و معنای آن باور به گذرا بودن دنیا و قطع پیوند با تعلقات مادی و دنیایی است.
حال، اوپانیشاد که یک طغیان تفکری است پس اینهمه اختلاف و انشعاب و تعدد فرقه ها زاییده چیست؟
سخنران نشست پژوهشکده در بخش بعدی گفتار خود به سراغ «تریمورتی» رفت و از ریشه ها و خاستگاههای این انگاره بزرگ ومحوری هندوان سخن گفت:
تریمورتی ۵جز دارد و ۵آهنگ که نماد حرکتی است از ایستایی به پویایی:
۱- "سرشتی "دنیا و عمل ارتقا و اوج شکوفایی ادراک جهان مثل رقص شیوا که نمایانگر حرکت از ایستایی به پویایی است.
۲-"سیتی"رستاخیز کائنات
۳- "سمهارا "برزخ جهان و تباهی دنیا (که در اصل همان بهار بعد از خزان است) هیچچیز آغاز نمی شود مگر آنکه پیش از آن نابود شده باشد و بعد از هر خزان بهاری است وپیایند هر بهاری نیز خزانی در پیش:
۴- ""تیروبهوتی" عناصر و ترکیبهای کائنات در باطن آدمی جمع می شوند. هستی مطلق، آنهمه بزرگ است که هرکس و هر عنصری منحصر بفرد است و نقش خاص خود را دارد و با دیگری اشتباه نمی شود. تنوع در باطن و هماهنگی و هم افزایی بین آنها توسط خالق در شگرفترین شکل خود تدارک شده و تجلی یافته است: بی شماری رنگها، بوها، طعم ها، لحن ها، و.... هرگز با دیگری یکی انگاشته نمی شوند و ماهیت وکیفیت منحصر بفرد خود را دارند.
۵-"انوگره " آزادی؛ فنا در بقا و بقا در فنا
دکتر اعظم لطفی فراز نهایی سخن را به تشریح عناصر پیکره های تیمورتی بلحاظ بصری و مفهومی اختصاص داد و به تطبیق شیوا با عناصر معرفت شناسی و هستی شناختی هندویی در افقی از پیوند و تطبیق «دین»، «اسطوره»، و «هنر» پرداخت.
وی یادآور شد: «شیوا» نماد و مظهر سیر از ایستایی به پویایی است و الهه «ویشنو» نماد زمان است. تمام این ۵آهنگ که توسط شیوا از ایستایی به پویایی می رسد، توصیف جلال و جمال ذات حق است و هیچچیزی جز این نیست.
آنچه نقاشی و هنر هند را از همه جا متمایز می کند بحث «وجدان» و «لاشعور» است یعنی حیثیت و ماهیت «بی زمان و بی مکان» بودنش. مثل نماد مار که سمبلی از این بی فضایی است. تمام این ۵آهنگ در عدد ۱۰۸خلاصه می شود که عددی مقدس است و تمام الهه ها بر اساس این عدد شکل گرفته اند و تسبیح هندوان هم ۱۰۸دانه است.

مبحث بعدی در تشریح عناصر این پیکره ها توسط سخنران، «آناندا» بمعنی آرامش و طمانینه درونی و قلبی بود که در پیکرتراشی ها وجسمه های مورد اشاره نمود و تجسمی تام دارد: در لحظاتی که شیوا به حالت نشسته و در حال مراقبه و خلوت است.
در کنار آنندا، «آنند تاندوا» را داریم که بمعنی وجد و شور حاصل از یک اتصال روحانی و شعف معنوی است.
شیوا از ترکیب دونیمه مرد و زن شکل یافته که آنیما و آنیموس و سرشت و سویه ی مردانگی و زنانگی نهفته در هر انسان را به نمایش می گذارد.
این پژوهشگر سپس به الهه ثروت لایزال که همسر ویشنو است و چشم سوم شیوا که مظهر شور خالص و نماد حرکت و قدرت است اشاره کرد و با بیان آزادگی، آسودگی، بیداری، بصیرت، نجابت در این اسطوره به ذکر مباحثی در خصوص عظمت و جایگاه قدسی شیوا و نیز بیان گوشه هایی از مقامات شیوا در اوپانیشاد پرداخت و گفتار خود را با این جمله کلیدی جمع بندی کرده و به انتها رساند:
هرکس که قرار است در منظومه و مدار تفکر وحکمت هندوئیسم، به شناخت ذات حق نائل شود باید با تریمورتی آشنا گردد و او مظهر تمام اوصافی است که در قالب ۳اسم: «شیوا»، «برهما» و «ویشنو» تجلی یافته است.
گفتنی است در پایان نشست، حاضران پرسشهای خود را در خصوص مباحث ایراد شده مطرح کردند که سخنران به آنها پاسخ گفت.
یادآور می شود سلسله نشست های «هنر و آموزه های شرقی» با دعوت از صاحبنظران نام آشنای حوزه های هنرپژوهی شرق، همچنان تداوم خواهد داشت.