
زمان برگزاری جلسه:چهارشنبه، ۲۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۰، ساعت ۱۶.
مکان برگزاری جلسه:جلسه برخط
حاضرین در جلسه:دکتر عبدالحسین لاله (رئیس پژوهشکدة هنر فرهنگستان هنر)، دکتر شهاب پازوکی (معاون پژوهشی پژوهشکدة هنر)، دکتر رضا افهمی، دکتر صبا لطیفپور، دکتر مجید گیاهچی، دکتر بابک خضرائی، دکتر مهدی مکینژاد، دکتر علی عباسی، دکتر بهروز محمودی، دکتر رامتین شهبازی، دکتر مهران هوشیار.
محورهای گردهمایی:
ـ پژوهش هنر و نقش آن در حوزۀ سیاستگذاری هنری؛
ـ بررسی سهم پژوهش هنر از اعتبارات پژوهشی کشور،
- شناخت اهداف اصلی، اولویتسنجی و نتایج پژوهش هنر در ایران،
- جایگاه و نقش پژوهش هنر در نظام آفرینش هنری،
- پژوهش هنر در ایران و روششناسیهای پژوهش در رشتههای هنری،
- آسیبشناسی وضعیت آموزش روششناسی پژوهش در رشتههای هنری،
- آسیبشناسی پژوهشهای دانشجویی (پایاننامهها و مقالات)،
- نسبتهای پژوهش هنر با سایر علوم بینارشتهای،
- نقش و اهمیت پژوهشهای میدانی در حوزۀ پژوهش هنر.
در ابتدای این جلسه، دکتر عبدالحسین لاله، رئیس پژوهشکدة هنر، ضمن خوشامدگویی به حاضرین مختصری دربارة اهداف و چشمانداز برگزاری این سلسله نشستها، مباحث طرح شده در جلسة پیشین و همچنین محورهای گفتگوی جلسة دوم سخن گفته و توضیحاتی ارائه کردند.دومین جلسه از گردهمایی «پژوهشگران هنر ایران» به همت پژوهشکدة هنر فرهنگستان هنر و با حضور تعدادی از پژوهشگران حوزههای مختلف هنر به صورت برخط در روز چهارشنبه، مورخ ۲۹ اردیبهشتماه سال جاری و حول 9 محور برگزار شد. پژوهشگران حاضر در این گردهمایی به طرح دیدگاهها و نقطهنظرات خود دربارة محورهای در نظر گرفته شده برای این نشست پرداختند. گفتنی است محورهای این نشست ماحصل مباحثی است که کارشناسان حاضر در اولین جلسة گردهمایی «پژوهشگران هنر ایران» ارائه کردند.
دکتر رامتین شهبازی، عضو هیئت علمی دانشگاه سوره، در سخنان خود به ضرورت گسترش و توسعة پژوهشکدههای هنری پرداخته و ضمن اشاره به شکلگیری انجمنها و هستههای علمی، ظرفیت پژوهشی موجود در عرصة هنر را کافی ندانست. ایشان بر لزوم تخصیص اعتبارات مالی بیشتر و حمایتهای دولتی در زمینة تقویت این حوزه تأکید کردند. وی همچنین تقویت بنیة علمی دانشجویان مقطع دکترا در دانشگاهها و دانشکدههای هنری را زمینهساز ورود و تربیت نیروی پژوهشی تازهنفس و پیشرو در فضای پژوهش هنر کشور دانسته و بر ضرورت بسترسازی سازمانی برای جذب و به کارگیری پژوهشگران جوان تأکید کردند.
دکتر بهروز محمودی بختیاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در ابتدای سخنان خود به ضعف و کاستیهای پژوهشی در مقاطع تحصیلات تکمیلی حوزۀ هنر و مقایسه آن با حوزۀ فنی ـ مهندسی پرداخته و به نهادینهشدن پژوهش در مقاطع مختلف تحصیلی رشتههای علوم و فنی ـ مهندسی اشاره کردند. وی عدم ارتباط یا ارتباط اندک دانشگاهها یا پژوهشکدههای هنر با بخشهای صنعتی، خدماتی و ... یا به عبارتی فقدان یک بازار پژوهشی مؤثر برای پژوهشهای هنری را یکی از عوامل عدم گسترش و تقویت پژوهش هنر و جدی نگرفتن آن در کشور دانستند. حال آنکه به گفتة ایشان، در بخش علوم پایه و فنی ـ مهندسی این ارتباط بسیار تنگاتنگ بوده و بالطبع منابع مالی و اعتباری قابل توجهی را به حوزة پژوهش این عرصهها تزریق میکند. ایشان ضمن اشاره به خلاءهای موجود، بر ضرورت و اهمیت افزایش تعداد پژوهشکدههای فرهنگی ـ هنری با هدفت تقویت پژوهشهای بنیادین، توسعهای و کاربردی تأکید کردند.
دکتر صبا لطیفپور، عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ هنر فرهنگستان هنر، ابتدا به جایگاه و نقش پژوهش هنر در آفرینشهای هنری پرداخت و افزود پژوهش هنر باید صرفاً نقش نظارهگری و نقد و تحلیل درست اثر هنری را داشته باشد و نباید در روند خلق اثر هنری مداخله نماید. از نظر ایشان پژوهشگر با اتخاذ این رویکرد، ضمن کمک به پیشرفت کار هنرمند، وی را در شناخت خودش در ارتباط با اثر هنری یاری نموده و از سوی دیگر به مخاطب اثر هنری بینش کاملتری برای نظاره و نقد و تحلیل صحیح آثار هنری میبخشد. ایشان گسترش بیش از حد پژوهشهای نظری و کتابخانهای و غفلت از ارزش و اهمیت پژوهشهای تجربی و میدانی را یکی از ضعفهای حوزة پژوهش هنر در کشور دانستند. وی در ادامه به آسیبشناسی پژوهشهای دانشجویی، حذف مرحلة مواجهه با اثر هنری و پیامدهای ناشی از آن پرداخت. از نظر ایشان تکیة بیش از حد بر نظریهها، غفلت از تجربههای شخصی و مشاهدة مستقیم پدیدههای هنری نزد دانشجویان و حتی استادان دانشگاه شیوع پیدا کرده است و پیامد آن کمرنگ شدن خلاقیت و ابتکار و عدم ارائه نظرات و یافتههای شخصی و نیز همگونسازی پژوهشها و پایاننامههای دانشگاهی بوده است.
دکتر بابک خضرائی، عضو هیئت علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، به یکی از مهمترین معضلات حوزة پژوهشهای هنری اشاره کرده ناظر بر اینکه روش تحقیق کنونی را کسانی تعریف کردهاند که به حوزۀ علوم پایه و فنی ـ مهندسی تعلق دارند و ذهنیت آنها بر مبنای علوم پایه، یا به عبارت دقیقتر علوم دقیقه، بوده است و این دیدگاه را به عالم هنر تعمیم و تسری دادهاند. ایشان در ادامه از فقدان یا کمبود منابع مادر و مرجع و روشهای پژوهش مختص هنر به عنوان دیگر کاستیهای موجود در حوزة پژوهشهای هنری یاد کردند.
دکتر مجید گیاهچی، نویسنده، کارگردان، مدرس و پژوهشگر حوزه تئاتر، در سخنان خود عنوان کردند: «آسیبشناسی وضعیت پژوهش در هنر به تنهایی راه به جایی نمیبرد زیرا که این مشکلات بارها و بارها گفته شده اما منتج به نتیجهای محسوس نشده است. بطور مثال اگر بریدهای از روزنامههای دهۀ 30 و40 را انتخاب کنیم و تاریخ انتشار آن را ببریم، کسی متوجه نخواهد شد که این مطلب متعلق به گذشته نیست چرا که مشکلات آن در حال حاضر نیز مصداق دارد! لذا برای حل این مشکلات ساختاری پیشنهاد میشود موضوع تشکیل NGOها و اصناف پژوهشی جدی گرفته شود، اگر چه همین موضوع اصناف هم مسائل خاص خود را دارد. با این حال بهتر است فرهنگستان هنر و پژوهشکده هنر در این زمینه پیشقدم شود.» ایشان در مورد بودجههای پژوهشی سازمانهای مرتبط با حوزۀ هنر پیشنهاد کردند مطالعهای آماری در زمینة اعتبارات این حوزه، نحوة تخصیص و هزینهکرد آن و فرایند افزایش اعتبارات پژوهشی صورت پذیرد و به مراجع ذیصلاح منعکس گردد. ایشان در ادامه تشکیل پژوهشکدهها با پژوهشگران ثابت را تجربهای چندان موفق ندانسته و پیشنهاد کردند سازوکار اصلاحی متفاوتی برای فعالیت پژوهشکدهها و اندیشکدهها مبتنی بر انجام پروژهها توسط پژوهشگران و داوطلبان غیر سازمانی در نظر گرفته شود. ایشان در پایان متذکر شدند: «در مجموع ایجاد یک تشکّل از پژوهشگران میتواند این وجاهت را داشته باشد که پرسشگری نموده و در خصوص مطالبات پژوهشی نقش کلیدی داشته باشد. این تشکّل میتواند با رصد مسائل حوزۀ پژوهش و انتقال معضلات و اظهار گلایهها به مدیران و متولیان امر، با ارائۀ طرحهای عملی، نقش حلقۀ مفقوده را بازی نماید و خلاءهای موجود را رفع نماید.»
دکتر مهدی مکینژاد، عضو هیئت علمی فرهنگستان هنر، ضمن اشاره به وضعیت پژوهش در حوزۀ هنر سنتی، به نقصانها و آسیبهای این حوزه از جمله: عدم وجود یک بانک اطلاعاتی مرکزی پژوهشهای ایرانی، وجود قواعد و شیوهنامههای مکانیکی موجود در مجلات علمی ـ پژوهشی (که باعث نوعی یکسانسازی مقالات شده و عمدتاً به نثر فاخر فارسی و سبک نوشتاری نویسندگان آسیب جدی زده و تنوع و تکثر در سبک نوشتاری را در مقالات از بین برده است) اشاره کردند. از نظر ایشان این قواعد تحمیلی، در یک سطح بالاتر، باعث عدم ایجاد ارتباط عاطفی بین نویسنده و مجلات علمی-پژوهشی با خواننده شده است. به باور ایشان علیرغم تولید انبوه مقالات، بخصوص مقالات علمی ـ پژوهشی، بسیاری از چالشها همچنان مغفول مانده و با رصد تولیدات پژوهشی میتوان این تولیدات انبوه را به سمت پژوهشهای دانشبنیان و کاربردی هدایت کرد.
دکتر مهران هوشیار، عضو هیئت علمی دانشگاه سوره، پرداختن به یک روش تحقیق واحد، مشخص، و موثق و شناختهشده در حوزۀ هنر را یکی از موارد تأثیرگذار در ارتقاء جایگاه پژوهش هنر دانست. ایشان یادآور شدند که «روشپژوهش و تولید منابع بومی در این زمینه متأسفانه در دانشگاهها مغفول واقع شده و سازمان سمت نیز تنها چند منبع عرضه کرده است که در حد ترجمه است و بیشتر به آیین نگارش میپردازند و نه روش تحقیق. لذا یکی از مهمترین رسالتهایی که این گردهمایی میتواند باعث تحقق آن و بهبود وضعیت موجود شود، پرداختن به یک راهکار برای رسیدن به یک روششناسی مشخص، واحد و معتبر در زمینۀ رشتههای هنری است.» عدم وفاق عمومی در مراکز، نهادها و سازمانهای بزرگ دولتی در خصوص ضرورت توجه به پژوهش هنر نکتة دیگری است که دکتر مهران هوشیار به آن اشاره نمود. به گفتة ایشان «مادامی که سیاست کلی حاکم در جامعه به ضرورت پژوهش، اهمیت ندهد و برای این موضوع هزینه نکند، عملاً از نهادها و مجریان امر نیز نمیتوان انتظاری داشت. ضعف در آموزشهای پایه و به ویژه روششناسی، از دیگر مشکلات بنیادین دانشجویان هنر، بویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی و حتی دکترا، است که باید به آن پرداخت.»
دکتر علی عباسی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، از دیگر پژوهشگران حاضر در این نشست، علاوه بر مشکلات مرتبط با اعتبارات و بودجه، هدفمند نبودن پژوهشها را بزرگترین آسیب در حوزۀ پژوهش دانست. ایشان تأکید کردند هدفمند شدن پژوهش باید مبتنی بر یک نیاز باشد و این نیاز باید از دل جامعه برآمده باشد. بنابراین لازم است پژوهشگران هنر بیش از پیش ارتباط خود با جامعه را تقویت نموده و بر نیازهای اساسی جامعه در این بخش تمرکز نمایند.
دکتر رضا افهمی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، با اشاره به موضوع سیاستگذاری در امر پژوهشهای هنری عنوان کردند: «اساساً نهادهایی که در این زمینه تصمیمگیرنده هستند چه میزان به آن اهمیت میدهند؟ با نگاهی گذرا به تصمیمهای گرفتهشده و یا نقشه جامع علمی کشور، متوجه میشویم که در واقع نوع نگاه متولیان امر شبیه نوعی لیست آرزوهاست و نه برنامهریزی و سیاستگذاری. به دو دلیل بیشتر تقصیر متوجه هنرمندان و پژوهشگران هنر ماست؛ 1- آیا ما به عنوان پژوهشگران هنر تلاش کردهایم با متولیان این حوزه رابطه برقرار کنیم؟ 2- اگر بخواهیم رابطه برقرار کنیم، آیا از نقشی که فرهنگ و هنر در فرآیندهای توسعه میتواند داشته باشد، برای متولیان سخن گفتهایم؟» ایشان تسلط نگاه تزئینی به هنر در کشور را یکی از آسیبهای مهم این بخش عنوان کرده و بر ضرورت تلاش بیشتر پژوهشگران بر تغییر این نگاه تأکید کردند.
در پایان نیز دکتر فریدون رحیمزاده، عضو هیئت علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، با اشاره به پیشرفت خوب این نشستها در رفع ابهامات اولیه و صورتبندی درست مسائل و چالشها، از پژوهشکدة هنر و اهتمام آن برای پیشبرد این پروژۀ ملی مهم و نیز نقش این سلسلهنشستها در اصلاح و تغییر نگاه موجود به پژوهش هنر، تقدیر کردند.
در پایان این نشست مقرر شد:
ـ مجموعه مباحث ارائهشده در این نشستها در قالب یک متن علمی تدوین و به مراجع و نهادهای سیاستگذار ارسال شود.
ـ در هفتة پژوهش (آذرماه سال ۱۴۰۰) گردهمایی با حضور پژوهشگران بیشتری از حوزههای مختلف هنر برگزار و نتایج این نشستها در هفتة پژوهش منعکس گردد.